۱۳۹۷ مهر ۲۸, شنبه

جوان ایرانی در تونل وحشت اینده

این روزها از زمین و زمان خبر بد میرسد همیشه خبرهای بد زودتر از تمام خبرهای خوبجامعه را درگیر میکند . تقریبا تمام پنجره هایی که میتواند امید را به جامعه تزریق کند بسته شده است و وقتی جوانان به فردا نگاه میکنند افق روشنی را نمیبینند. 
مشکلات عدیده اقتصادی- بیکاری- و مشکلات ارزی باعث شده تا جوانان با خود فکر کنند چگونه میتوانند زندگی اینده خود را بسازند.
در سالهای اخیر جوانان با کمک خانواده های خود زندگی ساده ای را اغاز میکردند اما امروز به دلیل تغییر در سبک  زندگی و بالا رفتن توقعات و مشکلات اقتصادی جوانان نمیتوانند زندگی خود را بسازند و اگر هم توانسته اند از خان ازدواج بگذرند با مشکلات بیشماری روبه رو میشوند که یکی از انها رفتن زیر بار قرض است البته ازدواج مقدماتی هم دارد که شامل رفتن به سربازی  پیدا کردن کار- حقوق مناسب و ... که همه اینها باعث میشود جوانان سعی کنند به این زودیها زندگی مشترک را تجربه نکنند.

کاش مسئولان جمهوری اسلامی از خود بپرسند گه چرا سن ازدواج بالا رفته و جوانان چه دختر و چه پسر حاضر نیستند زیر بار این مسئولیت سنگین بروند.
به طور کلی در جامعه جوانان به چند دسته تقسیم شده اند
دسته اول کسانی هستند که به واسطه پدر زندگی مرفهی دارند.
انها سوار بر ماشینهای چندصد میلیونی خود شهر را بالا و پایین میکنند اینها مشکلات اقتصادی ندارند و حتی نمیدانند چیست.
دسته دوم جوانان متوسطی هستند که توانسته اند به واسطه حضور در بازار کارزندگی متوسطی ایجاد کنند و  روزگار را سپری کنند.این دسته همیشه کار میکنند تا قسطها را پرداخت کنند تا در دوران بازنشستگی با ارامش زندگی کنند البته اگر بتوانند.
دسته سوم جوانانی هستند که نه شغل دارند نه امیدی به اینده. این دسته هم دچار بحران اقتصادی است هم هویتی. انها با ناامیدی به فردای خود نگاه میکنند.
البته جوانان در کنار سختیهای اقتصادی سختگیریهای اجتماعی هم دارند به طور مثال جوانان مشهدی یا قمی محرومیتهایی مانند نرفتن به کنسرت را و تفریحات اینچنینی دارند.
از طرفی جوانان با تردید به اینده نگاه میکنند و کسی هم قرار نیست فکری به حال سبک زندگی انها بکنند. حفظ این شرایط یعنی پیش به سوی بحران بزرگ. 
اگرچه جمعیت جوان ایران روند کاهشی دارد اما در حال حاضر حدود 5 میلیون نفر از جوانان ایرانی در دانشگاههای کشور مشغول به تحصیل هستند ولی با توجه به نرخ بیکاری حدود 50 درصدی- فارغ التحصیلان حدود 2.5 میلیون نفر هستند که بیش از نیمی از انها حدود 1.45 میلیون نفر انها بیکار هستند.
نرخ رشد اقتصادی هم که منفی بوده پس با این حساب جمعیت بیشتری از فارغ التحصیلان به گروه بیکاران میپیوندند. یعنی حدود 800هزار نفر در سال.
اگر تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل و فارغ التحصیلان بیکار و شاغل- دانش اموزان شاغل به تحصیل و ترک تحصیل کرده را باهم جمع کنیم 11.5 میلیون میشود که نباید در وضعیتی بهتر از این قرارداشته باشند.
به دلیل همین بیکاری و جداافتادگی از تحصیل بخش قابل توجهی از جمعیت 18-25 میلیونی حاشیه نشین- معتادان حدود 3-7 میلیون نفر معتاد به مواد و الکل- جمعیت 15 میلیونی درگیر فقر- جمعیت حدود 20 میلیونی درگیر با اختلالات روانی و جمعیت چند صد هزار نفری مرتکبان جرائم را همین جوانان 15 تا 24 سال تشکیل میدهند.
این مشکلات تا این حد تشدید وخیم شده که که دیگر رهبر جمهوری اسلامی انرا نمیتواند مثل 27 سال گذشته انکار کند و انها را به زیر قالی بفرستد و علنا میگوید که شرمندگی این حقیر از اینکه جوانی بیکار با دست خالی به خانه میرود کمتر از خود او نیست. شرمندگی و خجالت نظام از بیکاری یک جوان از خجالت جوان بیکار در خانواده خود بیشتر است اما در واقععیت ایا همینطور است! ایا واقعا اهمیتی برای بیکاری و مشکلات اقتصادی جوانها قائل هستند! 
از طرف دیگر متاسفانه با پایین امدن سن زندانیان- سن فحشا- سن اعتیاد- و سن مرتکبان به انواع جرائم در کشور امروز جوانان سهم بیشتری از اسیبهای اجتماعی را نسبت به حتی یک دهه قبل به خود اختصاص داده اند و حتی رو به افزایش است.
وضعیت رکود اقتصادی کشور چشم انداز زندگی بهتر برای نسل جوان بعد از سال 1400 را نیز تاریکتر ساخته است اگر گشایشی هم در درامدهای کشور رخ دهد چاله های فساد- اتلاف- امتیازات و جهانگشایی انها را فرو خواهند داد.
روندهای موجود نشان میدهند که کشور ظرفیت ایجاد اشتغال و مسکن و دیگر امکانات زندگی برای 9 میلیون جوان ایرانی در سال 1400 را ندارد.
جمهوری اسلامی حدود چهار دهه است که تلاش میکنه رویای ازادی و رفاه و دموکراسی و پیشرفت و کرامت و شادی را از شهروندان ایرانی بستاند بخصوص جوانان ولی در مقابل تلاش شده رویاهای مثل حکومت جهانی اسلام  جامعه موعود اخر الزمان یا تسخیر کاخ سفید یا ریختن شهروندان اسرائیلی به دریا به جوانان عرضه شود. رویاهایی که غیر از فلاکت و بدبختی ثمری برای انها نداشته است. 
اسلامگرایان از جوانان میخواهند در برابر ولی فقیه رکوع و سجده کنند  پاها و دستهای اورا ببوسند- در برابر وی خم شوند- و برای او مداحی کنند( نگاه کنید به فیلمهای به زمین افتادن بسیجیان در برابر خامنه ای در سایت یوتیوب یا گرستن انها به هنگام سخن گفتن او)
به طور کلی در شرایط غیر بحرانی 5 گونه سرنوشت در انتظلر کسانی است که چنین نمیکنند و ناهمرنگ هستند 
1.زندان سیاسی
2.مهاجرت اجتماعی-پناهندگی سیاسی- و فرار مغزها
3.لذت گرایی و دوری کردن از دغدغه های اجتماعی و سیاسی
4.درگیر شدن با افسردگی و دیگر اختلالات روانی
5.تبدیل شدن به مهره های بیرنگ دیوانسالاری دینی  و نظامی و اداری با یک زندگی دوگانه برای خود و خانواده.
در کشوری که کار ایجاد نمیشود یا باید با استفاده از روابط به بخش دولتی و حکومتی وارد شد و نان خور دولت اقتدارگرا و رانت خواران ان شد  یا برای رسیدن به مقامات بالاتر با تقلب و دروغ و مداحی دیگران را زیر پای خود له میکنند و از شرایط موجود چه فیزیکی چه روانی میگریزند. پناه اوردن جوانان به الکل و مواد مخدر و قرص های روانگردان و تلاس بی وقفه ی انها برا ی مهاجرت  و لذتهای افسار گسیخته-  نگرش خود جوانان به وضعیت موجود و چشم انداز انها برای اینده را حکایت میکند.
متاسفانه میلیونها جوان ایرانی در شوق مهاجرت به جوامع غربی هستند و سالانه صدها هزار نفر از طریق ویزای تحصیلی یا مهاجرت قانونی و غیر قانونی جامعه ایرانی را ترک میکنند. به طوری که در هیچ جمع یا اردوی مهاجران در دنیا نیست که ایرانی نباشد. جمعیت مهاجر ایرانی امروز در همه نقاط دنیا از افریقای جنوبی و هند و مالزی تا دبی و ترکیه به چشم میخورد. اقشار مختلف اجتماعی و اهل حرفه های مختلف مثل خلبانان- پرستاران- دانشگاهیان و حتی خیاطان در حول و ولای مهاجرت زیسته و بسیاری از انها کشور را ترک کرده اند.


18/10/2018

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خشونت خانگی؛ افزایش ۱۵ برابری همسرآزاری و ۸ برابری کودک آزاری در مشهد

رئیس اداره بهزیستی مشهد با اشاره به اینکه در چهار ماهه ایام شیوع کرونا، کوک آزاری نسبت به مدت مشابه سال قبل نزدیک به ۸ برابر افزایش داشته ...