۱۳۹۷ آبان ۱۹, شنبه

سلاخی فروهرها و قتلهای زنجیره ای توسط وزارت اطلاعات


سلاخی فروهرها و قتلهای زنجیره ای توسط وزارت اطلاعات

                                                                                      

قتلهای زنجیره ای به کشتار برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در دهه ی هفتاد خورشیدی در داخل و خارج از ایران گفته میشود که به گفته برخی از منابع- با فتوای برخی از روحانیون بلند پایه و به دست پرسنل وزارت اطلاعات در زمان وزارت اطلاعات علی فلاحیان( وزیر اطلاعات دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی) و قربانعلی دری نجف ابادی ( اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی) انجام شد.

وزارت اطلاعات طی اعلامیه بی سابقه- عوامل قتلها را معدودی از همکاران کج اندیش و خود سر که الت دست عوامل پنهان و بیگانگان شده اند نامید. محمد خاتمی هم تیمی جدا از وزارت اطلاعات برپاکرد که مسئولیت این پرونده را به عهده بگیرند و در کمتر از یکماه مشخص شد که مقامات بلند پایه در این قتلها دست داشته اند و عوامل را دستگیر کردند. دری نجف ابادی وزیر اطلاعات ان زمان هم بلافاصله برکنارو یونسی جایگزین او شد.


گرچه در مجموع این قتلها در طی چندین سال اتفاق افتاده و قربانیان این قتلها هم بیش از 80 نفر از نویسندگان- مترجمان- شاعران- افراد سیاسی وحتی شهروندان عادی بودند که با روشهای گوناگونی مثل تصادف رانندگی- ضربات چاقو- تیراندازی در سرقتهای مسلحانه و تزریق پتاسیم به منظور شبیه سازی حمله قلبی به قتل رسیدند. در پاییز و زمستان سال 1377( 1998 میلادی) و هنگام به قتل رسیدن داریوش فروهر و پروانه اسکندری و سه تن از نویسندگان مخالف نظام در عرض 2 ماه به عنوان بحران جدی در ان زمان مطرح شد.

البته بسیاری بر این باورند که این قتلها برای ایجاد مانعی بر سر راه محمد خاتمی و گروه اطلاح طلبان بوده و افرادی که در این زمینه مقصر شناخته شده اند خودشان قربانیانی بودند که از مقامات بالای نظام دستور میگرفتند اما بنیاد گرایان که مخالف اطلاح طلبان بودند عامل اصلی قتلها را ابر قدرتهای خارجی و بخصوص اسرائیل دانستند که حتی علی خامنه ای هم در اولین واکنش خود در نماز جمعه این موضوع را بیان کرد که قتلها از جانب دشمنان خارجی هستند.

داریوش فروهر (رهبرکل حزب ملت ایران و وزیر کار دولت مهدی بازرگان بود. وی از جمله رهبران جبهه ملی ایران از سال 1356-1358 بود تا اینکه در اوایل سال 1358 از جبهه ملی ایران جدا شد ) و همسرش پروانه اسکندری در اذر سال 1377 در منزل شخصیشان در محله فخراباد تهران با ضربات چاقو به قتل رسیدند. عاملان این قتل که به عنوان دانشجویان خبرنگار به خانه شان رفته بودند ابتدا دهان و گردن و دستانشان را گرفتند و سپس با ضربات متعدد چاقو سینه هایشان را دریدند و در نهایت اجسادشان را رو به قبله کردند( خوبه این کارو یادشون بوده انجام بدهند). اظهار نظر خامنه ای چند روز بعد از این اتفاق هم جالب و شنیدنیه که گفته مرحوم فروهرقبل از انقلاب دوست ما بود – اول انقلاب همکار ما بود – بعد از پدید امدن فتنه های سال 60 دشمن ما شد اما دشمن بیخطر و بیضرر( فقط نمیدونم چرا این بیخطری برای اینها قانع کننده نبود و صلاح دیدند بمیره تا اینکه به این دشمنی بی خطر ادامه بده!) همچنین در ادامه گفته که این مرحوم معروفیتی در بین مردم نداشته- کسی تحت تاثیر حرفای او نبود و نفوذی هم نداشت – انصافا هم ادم نانجیبی نبود و قطعا کسی که اورا کشته از دشمنان ماست!

 در روزهای 12 و 18 اذر همان سال هم دو نویسنده دیگر محمد مختاری و محمدجعفر پوینده پس از چند روز بیخبری در جاده های اطراف شهرپیدا شد و جسد معصومه مصدق (نوه دکتر مصدق که تازه به کشور برگشته بود ) در منزل شخصی اش پیدا شد.

افشای این قتلها در ان زمان از طریق مطبوعات بازتاب گسترده ای در داخل و خارج از کشور داشته و رسانه های بین المللی  ان را چالش بزرگی در مسیر اصلاحات در ایران دانستند.

حتی از زمان برملا شدن این قتلها تا سالها بعد ان- فضای مطبوعاتی ایران تحت تاثیر ان بوده و نشریات زیادی از طیف های سیاسی گوناگون به ان پرداخته بودند و همچنان میپردازند. در حالی که مطبوعات اطلاح طلبان به عاملان داخلی و حکومتی بوده اما روزنامه های راست گرا تلاش کردند تا عاملان این قتلها را غیر حکومتی و بر طبق نظر رهبر ان را عاملی از طرف بیگانگان و دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی معرفی کنند. دو روزنامه خرداد و صبح امروز از جمله مطبوعاتی بودند که بیشترین اخبار را مربوط به قتلهای زنجیره ای منتشر میکردند و انرا به پرونده ای ملی تبدیل کردند البته که نقش مطبوعات در این بین بسیار تاثیر گذار بود به طوریکه روزنامه کیهان به نقل از خامنه ای نوشت که دخالت مستقیم و غیر مستقیم دشمن در این حوادث اشکار خواهد شد و از اینکه عده ای سعی درایجاد اختلال در روند نظام دارند انتقاد کرد

روزنامه جمهوری اسلامی این قتلها را با سازماندهی سازمان سیا دانست که هدف ان احیای کانون نویسندگان بوده که با گرفتن مجوز فعالیت مجدد از این کانون به عنوان اهرمی برای فعالیتهای غربی در ایران استفاده کنند.

روزنامه رسالت با انتشار یادداشتی از محمد کاظم انبارلوئی قتلهای زنجیره ای را کار عاملان سازمان سیا و پنتاگون دانست که در پوشش گروهها ی توریستی در ایران رفت وامد میکنند.

اما در 15 دی همزمان که روزنامه صبح امروز درخواست برای شناسایی عوامل امنیتی داخلی که در این قتلها دخیل بوده اند را داد – وزارت اطلاعات هم در با انتشار اعلامیه ای اعلام کرد که معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس و کج اندیش این وزارت که بی شک الت دست عوامل پنهان قرار گرفته اند دست به این جنایت های مخوف زده اند .

دادگاه متهمان قتلهای زنجیره ای بدون حضور خانواده ی مقتولان و وکلای انها به صورت غیر علنی برگزار شد. دادگاه در فاصله 3 تا 30 دی 79 به صورت غیر علنی و بدون حضور هیچ از وکلا یا اعضای خانواده مقتولان به ریاست محمدرضا عقیقی رئیس شعبه دادگاه نظامی یک تهران برگزار شد. رئیس دادگاه هم اعلام کرده بود که بر طبق بند 3 ماده 327 قانون ایین دادرسی کیفری و اصل 165 قانون اساسی به علت علنی بودن اینگونه جلسات موجب اخلال در امنیت و نظم عمومی میشود- قرار دادرسی غیر علنی را صادر کرده بود.

با برگزاری 12 جلسه دادگاه محرمانه در نهایت قاضی عقیقی در حکمی مصطفی کاظمی قائم مقام وقت معاونت امنیتی وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی مدیر کل وزارت اطلاعات را به جرم صدور 4 فقره قتل به چهار بار حبس ابد محکوم کرد. علی روشنی مسئول حراست بهشت زهرای تهران به جرم همکاری در قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده به دو فقره قصاص نفس و محمود جعفر زاده عضو اداره عملیات وزارت اطلاعات را به جرم مباشرت در قتل داریوش فروهر به یک فقره قصاص نفس محکوم شدند. علی محسنی هم به جرم همکاری در قتل پروانه اسکندری به یک فقره قصاص نفس پس از پرداخت نصف دیه کامل به قاتل محکوم شد.

مابقی افراد جرمهای سبکتری داشتند و حکم انها هم به طبع سبکتر از افراد مذکور بوده مثل حمید رسولی و محمد عزیزی که از مدیران میانی وزارت اطلاعات بودند به دو فقره حبس ابد و خسرو براتی به ده سال زندان- اصغر سیاح به شش سال زندان محکوم شدند و افرادی از قبیل ابوالفضل مسلمی- محمد حسین اثنی عشر و علی صفایی به دو و نیم تا چهار سال زندان محکوم شدند.

اگرچه حدود 20سال است که از مطرح شدن قتلهای زنجیره ای میگذرد ولی این پرونده از نظر خانواده های کشته شدگان و وکلای انها و همچنین از نظر بسیاری از فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر باز است اما از نظر جمهوری اسلامی به این پرونده در دادگاه رسیدگی شده و متهمان ان هم مجازات شدند و در واقع این پرونده از دید حکومتی بسته شده و هیچ وقت هم اجازه باز شدن مجدد ان را نمیدهد اما اگر روزی حکومت دموکراسی صورت بگیرد قطعا کمیته های حقیقت یاب ملی برای افشای حقیقت تشکیل خواهد شد.

در اصل این قتلها از خیلی قبل در حال اتفاق افتادن بودن و نظام جمهوری اسلامی هم خواستار پخش انها در همین مقدار هم نبوده اما چون این قتلها نقطه اغاز نبودن بلکه نقطه اوج بودن و خیلی از روزنامه نگاران کوشیدند تا انها را افشا کنند و همه در مورد انها صحبت میکردن و البته زمانی که بحث بسیار در بین مردم داغ شده بود در یک نقطه ای وزارت اطلاعات که ان هم بخشی از حاکمیت نیست بلکه عین خود حاکمیت است- رسما مسئولیت این ترورها را پذیرفت. اگرچه میتوان با صراحت گفت که این یک پرونده قتل نبوده بلکه پرونده رژیم بوده . سال 1368 خامنه ای رهبر میشود و همزمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی هم شروع میشود و این 8 سال اوج ترورها در داخل و خارج از کشور بوده. لذا این یک پروژه حکومتی بوده چرا که وقتی اسامی تمام مقتولین چه در خارج و چه در داخل افشا نمیشود و فقط به اعلام 4 تن بسنده میکنند چون میتوان راحتر گفت این 4 نفر ادم فاسد خودسر بودند و تصمیم گرفتند انها را بکشند ولی موقعی که شما بگویید این پروژه ای که بعد از رهبری خامنه ای وتمام دوران ریاست هاشمی رفسنجانی ادامه داشته و دهها و صدها مخالف ترور شدند و وزارت اطلاعات هم اینکار را کرده ان موقع مطمعن میشویم که این یک پروژه حکومتی بوده که  با فرماندهی خود خامنه ای برای ترور مخالفان و تعداد زیادی از مخالفان در خارج از کشور در این 8 سال به قتل رسیدند که اوج ان به دادگاه میکونوس کشید شد و پیامد ان هم این بود که کل اتحادیه اروپا سفرای خودش را از ایران بیرون کشید! و این یک نقطه بسیار منفی در پرونده نظام جمهوری اسلامی است مانند خیلی از نقطات سیاه دیگری که در کارنامه 40 ساله حکومتی خود دارد.اما در حال حاضر ما تحولاتی در جامعه ایران میبینیم یعنی در عین حال که این حکومت سرکوبگر است- در عین حال که این حکومت همیشه مخالفان خودش را ترور کرده- شکنجه کرده- اعدام کرده- در عین حال یک تحولی را در بطن این جامعه دارید میبینید که این جامعه چنان از درون توسعه پیدا کرده که این حکومت رفته رفته یک کارهایی را نمیتواند بکند و رفته رفته یک کارهایی را وقتی میکند باید مسئولیت انرا بپذیرد. دیگر واقعه ای مثل تابستان 1367 امکان وقوع ندارد. دیگر حکومت به ان شکلی که در گذشته مخالفان خودش را در داخل و خارج در قتلهای زنجیره ای ترور کرد امکان ترور ندارد. الان دارد یک سبکهای دیگری را و یک روشهای دیگری از سرکوب را به اجرا میگذارد که پایش هم کاملا مستقیم در میان است. اما این موضوع هم بر کسی پوشیده نیست که با توجه به تغییر سبک حکومتی نظام و ظالمانه تر شدن ان مردم هم اگاه تر و با دانش بیشتری اخبار را پیگیری میکنند و حتی میتوانند به راحتی انرا تحلیل کنند
پس من به عنوان یک ایرانی که قبل از این سخنرانی چیزی در مورد سلاخی فروهرها و امثال فروهرها نمیدانستم چرا که سنم به این اخبار فجیع قد نمیداد امیدوارم همینطور که الان من اگاهتر شدم تمام ایرانی هم روزی به سطحی از اگاهی و دید باز برسند که بتوانند باعث ایجاد تغییرات  مثبت و کارمد در مسیر بهبود و بازسازی ایران شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خشونت خانگی؛ افزایش ۱۵ برابری همسرآزاری و ۸ برابری کودک آزاری در مشهد

رئیس اداره بهزیستی مشهد با اشاره به اینکه در چهار ماهه ایام شیوع کرونا، کوک آزاری نسبت به مدت مشابه سال قبل نزدیک به ۸ برابر افزایش داشته ...