دختران- کودکان درجه
دوم و مصائب انها
کودکان و نوجوانان ایرانی
به افراد زیر سن 18 سال گفته میشود. براساس قانون اساسی ایران – اموزش و پرورش
برای همه ی کودکان تا پایان دوره متوسطه رایگان است. حقوق کودکان با مسائلی مثل
کار کودکان- مجازات و اعدام کودکان- ازدواج قانونی کودکان و استفاده از کودکان در
نظامیگری مواجه است.
ایران از سال 1373 به پیمان نامه حقوق کودکان پیوسته است اما تعدادی
از قوانین ایران هنوز با این پیمان نامه مغایرت دارد. دفتر یونیسف در ایران در
بعضی شهرها مثل سیستان و بلوچستان و اذربایجان غربی وجود دارد اما بااینحال مصائبی
پیش روی کودکان ما هنوز هم هست
کار کودکان پیامدهای
بدی برای این کودکان دارد. در ایران کودکان کار وجود دارند اما امار دقیقی از انها
نیست با اینحال تعداد انها روبه افزایش است. تعداد انها در تهران بیش از 20 هزار
نفر است و همچنین بسیاری از انها در شهرستانها به دست فروشی مشغولند. والدین
تعدادی از انها هم معتاد به مواد مخدر هستند و این کودکان مجبورند برای گذران
زندگی کار کنند.اما در این مسیر بخصوص برای دختران مشکلاتی از قبیل کودک ازاری و
سواستفاده جنسی وجود دارد. اما قوانین ایران درباره کودک ازاری و خشونت خانوادگی
علیه کودکان دچار مشکل است. حتی قوانین خاصی برای پیشگیری از کودک ازاری در ایران
وجود ندارد و خشونت علیه کودکان جزو موارد عمومی محسوب میشود.
نکته جالب توجه اینجاست
که اگر پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود فقط به پرداخت دیه محکوم
میشود اما در شرایط مشابه مادر قصاص میشود!!!
از طرفی کودکان کار و
خیابان عمدتا هم در خانواده و هم در خیابان مورد خشونت قرار میگیرند. بررسی ها
نشان میدهد که حدود 73 درصد از کودکان در خیابان سابقه خشونت دارند این خشونتها
شامل ابعاد مختلف جسمیو غیرجسمی مثل تحقیر- تمسخر و برچسب زنی میشود.
با بروزنسل جدید کوکان
کار اسیبها هم عمیقتر شده و خواهد شد. حالا مساله فقط بیسوادی و بازماندگی از
تحصیل و سوتعذیه نیست بلکه برخی در معرض اچ ای وی- اعتیاد- افسردگی- خودزنی-
خودکشی-ازارهای جنسی-خشونت کنترل نشده هستند و همگی اینها اسیبهای نوظهوری است که
کودکان کار را تهدید میکند که اگر امروز به فکر حل انها نباشیم به مرور همه جامعه
را فرا میگیرد.
متاسفانه برخی
کارفرماها از کودکان در زمینه کاری خود سواستفاده میکنند حالا شما تصور کنید انجام
بعضی کارها در حمل و دفن زباله- کارهای ساختمانی- کار در قالی بافی- نمدبافی-
ریسندگی- دامداری- کار در کوره های اجرپزی- برش فلزات-و سنگهای قیمتی چقدر میتواند
برای کودکان بخصوص برای دختران سخت و طاقت فرسا باشد و چقدر میتواند در روحیه لطیف
و بچگانه انها تاثیرات مخرب داشته باشد در حالی که اینها قرار است فردا مادرانی برای
فرزندان خود و همسرانی برای مردان خود باشند ایا با این گذشته سخت و نابسامان
میتوانند خانواده ای نرمال و بچه هایی با روحیه قوی تربیت کنند!
مورد بعدی در مورد
ازدواج کودکان است. ازدواج کودکان بخصوص دختران از مواردی است که هم در سنت و هم
در قانون ایران وجود دارد. ماده 1041 قانون مدنی
ایران میگوید (عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال و پسر قبل از 15 سال منوط
به اجازه پدر و به شرط مصلحت از طریق دادگاه ممکن میشود )
از بین امارهای منتشر
شده از ازدواج انان حدود 90 درصد انها مربوط به دختران است اما تعدادی از انها
ازدواج ثبت شده نیست متاسفانه خیلی از دختران زیر سن صیغه میشوند و سالها بدون ثبت
رسمی ازدواج- زندگی میکنند. فقر مادی و باورهای سنتی باعث این ازدواجهای زودهنگام
میشود یعنی به عبارتی خانواده داماد به خانواده عروس پول بابت دختر پرداخت میکنند .
البته که این ازدواجها
پیامدهایی مثل بی سوادی یا کم سوادی در میان زنان- چند زنی- فرار از خانه- و
همسرکشی میتوان اشاره کرد.
مورد دیگر که میتوان
برای کودکان اشاره کرد مجازات و اعدام کودکان است که از موارد بحث برانگیز در
ایران است. در قوانین ایران سن مسئولیت کیفری تعریف نشده است و قاضی با برداشت خود
از فقه و ماده 1210 قانون مدنی دختران بالای 9 سال
و پسران بالای15 سال را بالغ دانسته و برایشان مثل بزرگسالان حکم صادر میکند. یکی
از این موارد اعدام کودکان میتوان به دلارا دارابی اشاره
کرد
دالارا دارابی دختری
ایرانی که علاوه بر نقاشی شعر نیز میگفت و پیانو هم مینواخت به جرم قتل عمد در سن
17 سالگی اعدام شد این حکم و اجرای ان در تعارض با پیمانهای بین المللی حفظ حقوق
کودکان بود و در زمان خود بسیار خبرساز شده بود .
در جامعه مدنی ایران
نقش نهادهای حقوق کودک بسیار ویژه و مهم است اما تمرکز این نهادها بیشتر در مناطق
شهری است در حالی که در قدم اول باید مشکلات کودکان روستا را رصد کرد. تمرکز امروز
فعالیتهای نهادهای پشتیبان حقوق کودک روی کودکان شهرهای بزرگ است اما در حقیقت
اسیبهای کودکان شهری ادامه اسیبهای کودکان روستا است نمونه بارز ان را میتوان به
کودکان کار اشاره کرد که توسط خیلی از
فعالان حقوق کودک بارها تاکید شده که کار کودکان در شهر ادامه کار کودکان در
روستاست بنابراین حضور نهادهای مدافع حقوق کودک میتواند زمینه ساز این مهم باشد که
افکار عمومی فقط در زمانهای بحرانی حساسیت نشان ندهند.حتی موضوع پایان نامه های
خیلی از دانشجویان- مسائل و مشکلات اجتماعی کودکان است منتها کودکان شهرنشین اما
کمتر میبینیم که وضعیت کودکان یا مشکلات کودکان روستا رصد شود و میتوان گفت که این
جای خالی بزرگی است که باید پر شود.
به طور مثال دختران
روستایی برای ادامه تحصیل با مشکلات زیادی روبه رو هستند . بیشتر انها بعد از
دوران دبستان اجازه ادامه تحصیل ندارند. دلایلی از جمله دوری راه- مخالفت برخی
خانواده ها برای حضور در مدارس مختلط- و عدم پرداخت هزینه های رفت و امد و ...
موجب شده برخی دانش اموزان دختر از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر بازمانند.
از طرفی مشکل دیگر
دختران روستایی همانطور که گفته شد ازدواج در سنین پایین چنان رایج است که بعضی
دختران جوان صاحب نوه هستند. ضمن اینکه چند مورد طلاق هم به ثبت رسیده است به جرم
اینکه دختر در خانه شوهر مشغول عروسک بازی بوده یا از همسر خود تقاضای پفک میکرده!
در ابتدا شاید برای بعضی افراد خنده دار باشد که اینها دلایلی برای طلاق دختران در
روستا میشود اما مگر این دختر بچه چند سال داشته که بتواند درک این موضوع را داشته
باشد که الان دیگر وقت بچگی نیست بلکه باید به اجبار همسرداری را در اوج کودکی
اغاز کند!
بسیاری از دختران روستا
پس از پایان دوره ابتدایی به اجبار خانواده با مردی که چند سال از او بزرگتر است ازدواج
میکنند و صیغه شرعی توسط روحانی خوانده
میشود و چند سال بعد که احیانا دختر صاحب
فرزندی میشود عقد انها در دفترخانه ثبت میشود!!
خانواده های انها براین
اعتقاد هستند وقتی دختری به سن 14 سالگی برسد و ازدواج نکند حتما عیب و ایرادی
دارد اما از طرفی ازدواج دختران در سنین کم مشکلات جدی برای انها ایجاد میکند مثل
دندانها و موهایشان میریزد- لاغر میشوند- بچه های انها هم ضعیف بار میایند و قدشان
کوتاه می ماند- روحیه شان خراب است و عصبی هستند.
یکی از انها حتی میگوید
دختر 5 ساله خود را به عقد مردی در میاورند که از اهالی روستا است. همه این افکار
پوسیده باعث میشود که امار طلاق روز به روز بالا برود و از طرفی جامعه ای با روح
مریض داشته باشیم چرا که این دختران وقتی با افکاری اینچنینی وارد یک زندگی میشوند
و نمیتوانند انرا بخاطر کم سن بودن مدیریت کنند و به بن بست میخورد و مهر طلاق بر
پیشانی انها زده میشود قطعا در فضای بسته و کوته نظر روستا مشکلات جدی روحی و
روانی بر انها مستولی میشود و شاهد افسردگیها - خود زنی ها- یا خودکشی انها و در
موارد بهتر شاهد اعتماد به نفس پایین انها خواهیم بود!در حالی که هر کدام از این
دختران میتوانند فردایی درخشان با وجود استعدادهای خاصی که بعضا هرکدام دارند
داشته باشند اما اسیر یکسری عقاید پوسیده و افکار کهنه میشوند و مدام به انها گفته
میشود که هیس دخترها فریاد نمیزنند.
شهیندخت ملاوردی معاون
رئیس جمهور در امور زنان و دختران میگوید فروش نوزادان در شکم مادر و پیش از تولد
در ایران هم زیاد است اگرچه از تعداد دقیق ان اطلاعی ندارم اما میدانم تعداد کمی
نیست. علت اصلی ان فقر اقتصادی- اعتیاد- کارتن خوابی و ناخواسته بودن این نوزادان
است بخصوص نوزادان دختر چون معتقدند که دختران برای انها سودی ندارند و فقط مصرف
کننده هستند پس بهتره به دنیا نیامده فروخته شود.
زنان کارتن خواب وزنانی
که دچار مشکلات جدی از نظر جسمی و روحی هستند و نمیتوانند مسئولیت نوزاد خود را
قبول کنند در هنگام زایمان پس از به دنیا امدن نوزاد با دریافت 100 تا 500 هزار
تومان بچه خود را میفروشند. از طرفی بسیاری از خانواده ها که در حسرت بچه خود
هستند و ناباروری به انها اجازه نمیدهد این رویا به حقیقت بپیوندد اقدام به پذیرش
نوزادی از بهزیستی میکنند ولی وقتی با قوانین سفت و سخت ان مواجه میشوند و گاهی
نمیتوانند از پس ان بربیایند به سمت
مادران این نوزادان کشیده میشوند و فرزند انها را با قیمت بسییییار پایین متاسفانه
میخرند !!! حال اینکه این نوزاد چه شرایطی را در این9 ماهه طی کرده و چقدر از نظر
جسمی سالم باشد هم موضوع مهم و تامل برانگیزیه که باید به ان توجه شود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر