از
سال
۲۰۰۳
میلادی،
۶
فوریه
به
عنوان
روز
بینالمللی
عدم
هرگونه
مدارا
با
ناقص
سازی
جنسی
زنان
نامگذاری
شدهاست.
ختنه
پیامدهای
منفی
بسیاری
بر
سلامت
و
روان
دختران
و
زنان
دارد.
سازمان
ملل
متحد
بریدن
آلت
جنسی
زنان
تحت
عنوان
«سنت
و
آیین»
را
مردود
و
عمل
ناقصسازی
اندام
جنسی
زن
را
مصداق
بارز
«شکنجه»
میداند.
در
بین
سالهای
۱۹۸۰
تا
۱۹۹۰
میلادی،
برش
دستگاه
تناسلی
زنان
به
شکل
عمدهای
مشکلی
پزشکی
در
نظر
گرفته
میشد،
ولی
از
سال
۱۹۹۰
میلادی
به
بعد
گفتمانهای
پیرامون
این
موضوع
به
نقض
حقوق
اصلی
انسانی
نیز
توجه
میکنند
و
این
عمل
نقض
حقوق
اساسی
زنان
و
کودکان
شمرده
میشود.
بریدن
آلت
تناسلی
زنان
به
صورت
سنتی
در
بیش
از
۳۰
کشور
جهان
انجام
میشود
که
بیشتر
آنها
آفریقایی
هستند.
این
عمل
بر
روی
بسیاری
از
زنان
مهاجر
آفریقایتبار
ساکن
در
اروپا
و
آمریکای
شمالی،
انجام
شدهاست
در
میان
کشورهای
فارسی
زبان،
در
جنوب
و
غرب
ایران
این
رسم
وجود
دارد.
به
گزارش
بنیاد
جمعیت
سازمان
ملل
تعداد
زنان
ختنه
شده
در
جهان
۱۲۰
تا
۱۴۰
میلیون
بوده
و
هر
ساله
سه
میلیون
دختر
دیگر
نیز
در
معرض
این
خطر
هستند.
در
طی
سالهای
۱۹۹۷
تا
۲۰۰۶
میزان
زنان
ختنه
شده
به
صورت
تدریجی
رو
به
کاهش
بودهاست.
این
عمل
را
به
دلیل
باورهای
سنتی
جنسی،
اجتماعی،
باورهای
غیر
علمی
طبی
و
زیباییشناختی،
و
مذهبی
انجام
میدهند.
خاستگاه
جغرافیایی
رسم
قطع
آلت
تناسلی
را،
درهٔ
رود
نیل
در
مصر
باستان
میدانند.
گمان
بر
این
است
که
این
رسمها
بعدها
به
نواحی
اطراف
چون
حوزه
رود
نیل،
و
شمال
شرق
و
غرب
آفریقا
گسترش
یافتهاست.
قدیمیترین
شاهد
موجود
مومیاییهایی
هستند
که
به
۲۰۰
سال
قبل
از
میلاد
بازمیگرداند
و
آثار
قطع
کلیتوریس
در
آنها
پیداست
که
ریشه
آن
در
افسانههای
مربوط
به
مصر
باستان
و
دیگر
مردمان
آفریقا
بودهاست.
در
سال
۱۹۹۷
میلادی
سازمان
بهداشت جهانی مُثلهکردن
آلت
تناسلی
زنان
و
هرگونه
عمل
خطرناک
دیگر
بر
روی
آلت
تناسلی
زنان
به
مقصودی
غیر
پزشکی.
مانند
سوراخ
کردن،
سوزن
زدن،
شکافتن
و
غیره...
را
ممنوع اعلام کرده است
در
بیانیه
مشترکی
که
سازمان
بهداشت
جهانی،
یونیسف،
یونسکو،
حقوق
بشر
سازمان
ملل
متحد
و
سایر
سازمانهای
وابسته
به
سازمان
ملل
علیه
ناقصسازی
زنان
منتشر
نمودهاند
صریحاً
عنوان
شدهاست
که
هیچ
سود
پزشکی
برای
ختنه
زنان
شناخته
نشدهاست
و
در
عوض
مشخص
شدهاست
که
این
عمل
برای
دختران
و
زنان
از
بسیاری
جهات
مضر
و
خطرناک
میباشد.تحقیقات
نشان
میدهد
که
مضرات
ختنه
زنان
بیش
از
فواید
پیشنهادی
توسط
طرفداران
آن
است.
به
گفته
سازمان
بهداشت
جهانی
هر
برش
در
اعضای
بدن
میتواند
مخاطره
انگیز
باشد
خصوصاً
اگر
تحت
شرایط
غیر
بهداشتی
انجام
شود،
اما
اکثر
خطرات
شدید
ذکر
شده
برای
بریدن
آلت
تناسلی
زنان
مربوط
به
شدیدترین
نوع
(ختنه
فرعونی)
میباشد.
سازمان
یونیسف
در
مورد
کسانی
که
به
وجود
ختنه
نوع
شدید
و
خفیف
اعتقاد
دارند
بیانیه
میکند:
«ما
به
شدت
نگران
این
موضوع
هستیم
که
ختنه
زنان
در
بسیاری
موارد
توسط
کادر
پزشکی
و
در
درمانگاه
انجام
میشود.
در
برخی
جوامع
که
ختنه
زنان
بسیار
رایج
است
این
تفکر
وجود
دارد
که
میتوان
عمل
ختنه
زنان
را
به
صورت
خفیف
و
توسط
کادر
درمانی
انجام
داد.
اما
واقعیت
این
است
که
این
عمل
کلاً
مردود
است
و
نوع
شدید
و
خفیف
ندارد.
ناقصسازی
زنان
پیامدهای
منفی
بر
سلامت
و
روان
زنان
و
دختران
دارد.
اولین
مشکلات
در
زمان
عمل
رخ
میدهد.
تقریباً
تمام
دختران
در
هنگام
عمل
دردی
جانکاه
و
خونریزی
را
تجربه
میکنند.
در
بعضی
انواع
ناقصسازی
پای
دختران
باید
برای
روزها
یا
هفتهها
به
هم
بسته
شود
که
بسیار
وضع
ناراحتکنندهای
را
به
دختران
بوجود
میآورد.
عفونتهای
بعد
از
عمل
نیز
محتمل
است.
هرچند
تعداد
این
مورد
تنها
زمانی
مستند
میشود
که
بیمار
جهت
درمان
به
بیمارستان
مراجعه
کند.
ناقصسازی
پیامدهای
ناگوار
بلند
مدت
متعددی
دارد.
کاهش
لذت
جنسی،
دردهای
عصبی،
عفونت،
مشکلات
روانی،
و
استرسهای
بعد
از
عمل
اختلالهای
ادراری،
آسیب
به
ارگانهای
مجاور،
عوارض
روانی
جنسی
از
جمله
این
پیامدهای
ناقصسازی
است.
همچنین
بریدن
دستگاه
تناسلی
زنان
میزان
احتمال
ابتلا
به
عفونتها
را
افزایش
میدهد
و
سبب
هپاتیت
نوع
ب،
HIV
و
انتقال
عفونتها
از
جمله
انتقال
ویروس
میگردد.
بروز
عفونت
لگنی
در
زنانی
که
ختنه
شدهاند
بیشتر
بوده،
و
این
ممکن
است
باروری
آنها
را
تحت
تأثیر
قرار
دهد.
از
نظر
آماری،
زنان
عقیم
در
بین
کسانی
که
قطع
دستگاه
تناسلی
نوع
سوم
انجام
دادهاند
بیشتر
یافت
میشود.
کشور
سومالی
بیشترین
تعداد
برش
دستگاه
تناسلی
نوع
سوم
را
دارد،
و
بیشترین
نرخ
مرگ
نوزادان
و
مرگ
مادر
در
جهان
را
نیز
داراست.
اگر
چه
عوامل
دیگر
نیز
در
این
موضوع
دخیل
هستند،
ولی
میتوان
بخشی
از
دلیل
را
به
برش
دستگاه
تناسلی
نسبت
داد.
یکی
از
مهمترین
دلایل
سنتی
انجام
ناقصسازی
جنسی
زنان،
برای
کنترل
یا
کم
کردن
میل
جنسی
زنان
است.اما
طبق
تحقیق
کومو
توماس،
عملی
که
قرار
بوده
بیقاعدگی
در
امور
جنسی
را
بکاهد،
عملاً
سبب
تشدید
آن
شدهاست
چرا
که
موجب
شده
زنانی
که
رضایت
جنسی
کمتری
از
آمیزش
جنسی
یافتهاند
بهدنبال
مردانی
بگردند
که
رضایت
جنسی
بیشتری
به
آنها
بدهند.
در
نظرسنجیهایی
که
در
مصر
و
سودان
انجام
گرفته
زنان
گزارش
از
آمیزش
دردناک
دادهاند
ولی
اعتقاد
نداشتند
که
میزان
شهوت
آنها
یا
قابلیت
آنها
برای
رسیدن
به
ارگاسم
کاهش
یافتهاست.
برخی
از
منتقدان
بریدن
آلت
تناسلی
زنان
آن
را
تضمین
باکرگی
نمیدانند:
در
تحقیقات
انجام
شده
زنان
سودانی
گفتهاند
که
برخی
از
زنان
برای
مردانشان
خودشان
را
مجدد
ختنه
کرده
زیرا
این
کار
باعث
میشود
که
باکرگی
شبیهسازی
شود.
بهعلاوه
زنان
مطلقه
و
بیوهها
نیز
قبل
از
ازدواج
مجدد
این
کار
را
انجام
میدهند.
بر
پایه
این
مشاهدات،
منتقدان
اینگونه
نتیجهگیری
کرده
که
ختنه
باعث
تضمین
باکرگی
نیست.
سازمان
یونیسف
ناقصسازی
جنسی
زنان
را
نقض
حقوق
بنیادی
دختران،
تبعیض
و
نقض
حقوق
دستیابی
به
فرصتهای
برابر،
سلامتی،
رهایی
از
خشونت،
جراحت،
سوءاستفاده،
شکنجه،
بدرفتاری
یا
رفتار
غیرانسانی
و
تحقیرآمیز،
محافظت
دربرابر
سنتهای
خطرناک،
و
حق
تصمیمگیریهای
مربوط
به
تولیدمثل
دانستهاست
که
همگی
این
حقوق
در
حمایت
قوانین
بینالمللی
هستند.در
بیانیهای
که
سازمان
بهداشت
جهانی
و
چندین
سازمان
وابسته
با
سازمان
ملل
علیه
ناقصسازی
زنان
در
سال
۲۰۰۸
منتشر
کردهاست،
ناقصسازی
زنان
نقض
حقوق
بشر
اعلامشدهاست.
علاوه
بر
این،
کنوانسیونها
و
عهدنامههای
جهانی
و
منطقهای
متعددی
پشتیبان
براندازی
این
رسم
در
سطح
جهانیاند
از
جمله
این
کنوانسیونها
میتوان
به
موارد
زیر
اشاره
کرد:
کنوانسیون
حقوق
مدنی
و
سیاسی
کنوانسیون
حقوق
اقتصادی،
اجتماعی
و
فرهنگی
کنوانسیون
حقوق
کودک
کنوانسیون
برای
برچیدن
هرگونه
تبعیض
ضد
زنان
اما
در
خصوص
ختنه
نظریات
علوم
اجتماعی
نیز
وجود
دارد
که
یکی
از
آن
سرکوب
زنان
است
بخشی
از
دلایل
افراد
محلی
برای
انجام
این
رسم،
اجتناب
از
بیقاعدگی
در
امور
جنسی
و
تضمین
باکرگی
زن
است.
برخی
از
نظریات
علمی،
بریدن
دستگاه
تناسلی
زنان
را
خاسته
از
سرکوب
زنان
توسط
پدرسالاری
میدانند.
به
عنوان
مثال
نوال
سعداوی
نظریه
زیر
را
ارائه
کردهاست:
در
جوامعی
که
اجداد
را
از
طریق
جنس
مذکر
دنبال
میکنند
روی
پاکدامنی
زن
تأکید
میشود
زیرا
مردان
میخواهند
مطمئن
باشند
که
ارث
و
اموال
مرد
به
فرزندان
خودشان
میرسد
(و
نه
فرزندان
دیگران).
در
حالی
که
خودشان
زیادهروی
در
لذات
را
برای
خودشان
ارزش
میدانند،
مردان
طبقه
حاکم
بر
زنان
هستند
که
عدم
لذتبردن
جنسی
را
بر
زنان
تحمیل
کردهاند
در
حالی
که
برای
خودشان
آزادی
و
لذت
جنسی
وسیعی
خواستار
هستند.
طبق
بیانیه
۱۰
آژانس
سازمان
ملل
متحد،
ختنه
زنان
وجود
حقوق
نابرابر
بین
زن
و
مرد
را
نشان
میدهد
که
ریشه
در
عرفهای
اجتماعی،
اقتصادی
و
سیاسی
دارد.
این
رسم
با
هدف
نگاه
داشتن
عفاف
یک
دختر
و
کنترل
غریزه
جنسی
انجام
میشود
و
نقش
جنسیتی
اشتباهی
را
به
زن
تحمیل
میکند.منتقدان
معتقداند
سرکوب
کردن
زنان
توسط
مردان
توضیح
جامعی
برای
وجود
برش
دستگاه
تناسلی
زنان
نمیباشد:
در
غرب
آفریقا
جوامعی
هستند
که
برش
کلیتوریس
را
انجام
میدهند
ولی
آزادی
بسیار
قابل
ملاحظهای
را
به
دختران
قبل
از
ازدواج
میدهند.
بهعلاوه
مطالعاتی
نشان
میدهد
که
درد
ناشی
از
برش
دستگاه
تناسلی
زنان
ممکن
است
باعث
ایجاد
حس
همبستگی
بین
زنان
شده
و
این
به
نوبه
خود
باعث
افزایش
قدرت
سیاسی
و
کنترل
کردن
داراییها
توسط
آنها
بشود
و
این
موضوع
معمولاً
در
مورد
جوامعی
صادق
است
که
اجداد
را
از
طریق
جنس
مذکر
دنبال
میکنند
و
مردان
در
آن
غالب
هستند.
برخی
نظریات
دیگر،ختنه
را
نشانهای
بدنی
دیده
که
علامتی
از
ورود
دختر
به
گروه
بالغان
میباشد.
در
ادامه
ان
چه
در
ایران
می
گذرد
می
پردازیم
در
ایران
این
رسم
در
استانهای
بوشهر،
هرمزگان،
کردستان،
خوزستان،
لرستان،
و
مناطق
کردنشین
آذربایجان
وجود
دارد.
بررسیهای
میْدانی
توسط
محققان
در
دانشگاه
علوم
پزشکی
مشهد
نشان
دادهاست
که
میزان
ختنه
زنان
در
میناب
حدود
۷۰٪
است.
تحقیقات
این
گروه
«ضعیف
بودن
آگاهی
و
نگرش
افراد
مورد
مطالعه،
لزوم
آموزش
مردم
منطقه
و
اهمیت
مراکز
بهداشتی
-
درمانی
در
افزایش
سطح
آگاهی
و
تغییر
نگرشهای
مردم
را
نشان
میدهد.»
عربهای
سوسنگرد
دخترانشان
را
در
سن
هفت
یا
هشت
سالگی
ختنه
میکردند،
و
بخش
بریده
شده
را
نگاه
میداشتند
تا
اینکه
دختر
عروسی
کند
و
در
روز
عروسی
آن
را
به
دور
گردن
دختر
میپوشاندند.
همچنین
گزارشهایی
مبنی
بر
انجام
این
کار
در
بین
سنیهای
کردستان
در
سنین
بین
۹
تا
۱۵
سال
نیز
موجود
است.
این
رسم
در
بندر
کنگ
«تیغ
سنت
و
فرهنگ»
خوانده
میشود
و
۷۰درصد
برآورد
میشود
که
اغلب
در
۴۰
روزگی
نوزادان
و
با
روشهای
کاملاً
غیربهداشتی
توسط
قابلههای
محلی
انجام
میشود.
گزارش
شدهاست
که
در
بندر
جاسک
نیز
این
عمل
انجام
میشود.
بریدن
آلت
تناسلی
زنان
در
بین
شیعیان
واجب
نبوده
و
در
بین
اکثر
سنیان
ایران
نیز
مرسوم
نیست.
به
نظر
میآید
نحوه
انجام
آن
در
استان
خوزستان
از
نوع
نمادین
بوده
و
قطع
کلیتوریس
صورت
نمیگیرد.
دولت
فعلی
ایران
نیز
اقدامی
برای
اصلاح
این
معضل
انجام
ندادهاست.
ناقصسازی
جنسی زنان عملی است با سابقه طولانی در
تاریخ بشریت که در آن تمام یا قسمتی از
اندام تناسلی خارجی زنان برداشته میشود.
به
گفته جامعهشناسان، این کار عمدتا به
عنوان ابزاری برای کنترل جنسی زنان به
کار میرود.
عمل
ناقصسازی جنسی عمدتا بر روی دختران
جوانی انجام میشود که ارادهای برای
کنترل بدنشان ندارند و نمیتوانند در
برابر انجام آن مقاومت کنند.
با
این که بسیاری معتقدند که عمل ختنه ریشه
در مسایل مذهبی دارد، همان طور که گفته
شد گروه شبه نظامی داعش پس از تصرف شهر
موصل عراق دستور داد این حکم اسلامی برای
تمامی زنان ۱۱ تا ۴۶ ساله اجرا شود، واقعیت
این است که ناقصسازی جنسی زنان بیش از
همه از حمایت سنت، فرهنگ و باورهای غلط
برخوردار است.
با
توجه به بررسیهایی که تاکنون در مورد
عمل ختنه در ایران انجام شده، به نظر
میرسد بیش از هر گروه دیگری، زنان و
دخترانی که در گروه اقلیت قومی کرد و یا
عرب قرار دارند قربانی ناقصسازی جنسی
میشوند.
رایحه
مظفریان، کارشناس ارشد جمعیت و نویسنده
کتاب تیغ و سنت میگوید:”
این
که از واژه اقلیت استفاده میشود نباید
مخاطب را به گمراهی بیندازد که حتما این
عمل در میان تعداد کمی از روستاییان فلان
شهرستان دور انجام میشود…همان طور که
رییس انجمن مددکاری ایران به گمانم در
سال ۸۸ اظهار داشت که ختنه زنان در میان
روستاهایی با جمعیت کمتر از ۱۰۰۰نفر انجام
میشود.
این
حرف زمانی زده شد که تازه پژوهشگران مشغول
مطالعه بودند و معلوم نیست ایشان طبق چه
اسنادی این ادعا را مطرح کردهاند.
در
حالی که به عنوان مثال در منطقه وسیع قشم
آمار ۸۰ درصدی قابل انکار نیست که هیچ
بلکه شعار جامعه جهانی هم این است که حتی
ختنه شدن یک زن هم در یک جامعه قابل گذشت
نیست.”
علاوه
بر آمار ۸۰ درصدی زنان ختنه شده در جزیره
قشم که حاصل پژوهش خانم مظفریان بود،
تحقیقاتی در سایر نقاط ایران انجام شده
که نتایج آن دور از انتظار است.
در
پژوهشی که در کردستان ایران توسط طاهره
پاشایی و همکارانش انجام شده، ۵۵ درصداز
افراد مورد مطالعه تحت عمل ناقصسازی
جنسی قرار گرفته بودند.
پژوهشی
نیز در سال ۸۶ توسط پریسا رضا زاده جلالی
در بندر کنگ صورت گرفت.
این
پژوهش نشان داد که ۷۰ درصد دختران بندر
کنگ ختنه می شوند.
بیشتر
زنان پاسخ دهنده بین سنین ۲۵ تا ۳۵ سال
بودند و ۶۲ درصد از زنان نیز سنّی بودند.
رایحه
مظفریان در تحلیل این آمار میگوید:”
به
هر حال این مناطق از مرکز دور افتاده هستند
و ارتباطشان با مرکز کم است.
در
نتیجه جامعه سنتی باقی مانده و توجیه و
جدا کردن آنها از موضوعاتی که قرنهاست در
میان آنها رواج دارد مشکل است.”
فتاوای
شیعی
با
این که آیتالله خامنهای ختنه زنان را
واجب نمیداند اما این عمل همچنان در
نقاطی از غرب و جنوب ایران انجام میشود
به گونهای که در سال جاری نام ایران نیز
در لیست کشورهایی که باید در آنها با
ناقصسازی جنسی زنان مبارزه شود، جا
گرفته بود.
با
این همه حتی رهبر جمهوری اسلامی نیز
ناقصسازی جنسی زنان را مذموم یا حرام
نشمارده که فتوای او بتواند بر فتاوایی
که این عمل را توصیه میکند تاثیر بگذارد.
آیتالله
نوری همدانی در پاسخ به سوالی در مورد
ختنه زنان، این عمل را “عمل مکرمهای”
برای زنان دانسته است.
آیت
الله جوادی عاملی نیز در پاسخ استفتایی
در این مورد نوشته است:”
زنان
هم میتوانند مانند مردان ختنه کنند،
یعنی قسمتی از اطراف مهبل خود را بردارند.
این
کار در اسلام حرام نیست و در بین اهل سنت
رواج دارد و باعث میشود زن در نظر شوهر
خود دوست داشتنیتر و نیکوتر جلوه کند.
در
روایاتی داریم که پیامبر خدااین کار را
تایید و بلکه سفارش کرده است.”
رایحه
مظفریان اما معتقد است که نمیتوان
رابطه مشخصی میان ناقصسازی جنسی زنان
و مذهب افراد یافت.
او
ب مجله تابلو میگوید:”
توجه
کنید وقتی ازکشوری به کشور دیگر میرویم
موضوع متفاوت است.
در
کشورهای آفریقایی فرقی ندارد شما چه مذهبی
دارید یا اصلا مذهب دارید یا نه.
این
عمل در بین تمام مذاهب رواج دارد.
وقتی
به عراق میرسیم شیعیان پا به پای اهل
تسنن در مرکز و جنوب عراق این عمل را انجام
میدهند.در
عربستان وهابی هایی که اجدادشان از آفریقا
مهاجرت کردند ولی امروزه همچنان عرب و
وهابی محسوب میشوند دخترانشان را به
بدترین شکل ختنه میکنند.”
به
گفته این پژوهشگر ساکن ایران، نشانه گرفتن
سنیها شاید این وحشت را ایجاد کند که
اکثریت شیعه ایران در تلاشند از هر طریق
تضادها را افزایش دهند.
در
حالی که پژوهشگران تلاش دارند علل شیوع
این عمل را شناسایی کنند کما اینکه معترفیم
که درصدی از شیعیان همجوار سنیها هم این
عمل را انجام میدهند.
خانم
مظفریان گروهی از مالکیان را مثال میزند
که سنی هستند و بیشتر در سیستان و بلوچستان
زندگی میکنند و عمل ختنه دختران در میان
آنها رواج ندارد.
با
این همه خانم مظفریان میگوید:
باید
بپذیریم که انعطاف مذهب شیعه در اسلام از
حتا شافعی بیشتر است.
چون
شیعیان به فتوا و دستورات مراجع عمل
میکنند، گاهی، بعضی مسایل قابلیت تغییر
دارند کما اینکه در طول تاریخ شاهد پیروی
گروهی مردم از فرمان مراجع بودهایم.
درحالی
که سنی ها بر اساس کتب و آیاتِ بدونِ تغییر
به مسایل نگاه میکنند.
در
موارد بسیاری ملاهای سنی در منبر اظهار
داشتهاند که طبق حدیثی از پیامبر بهتر
است ختنه به همان شکل اجرا شود ویا رقیقتر،
اما فرمانی بر منع آن به طور مستقیم
نمیدهند چون این موضوع باید به پای میز
مجمع فتوای جنوب یا غرب یا مرکز کشیده شود
و دسته جمعی کل شیوخ عظما درباره اش نظر
دهند و به توافق برسند که طبیعتا بسیار
مشکل است و خالی از اختلاف نخواهد بود.
انواع
ناقصسازی جنسی زنان
شدت
ناقص سازی نیز به نوع نگرش مجری آن و فرهنگ
حاکم بر منطقه بستگی دارد.
براساس
آنچه سازمان یونیسف اعلام کرده، سه درجه
از ناقصسازی جنسی در جهان رواج دارد.
نوع
اول آن، برداشتن جزئی با کلی کلیتورس است.
در
نوع دوم، کلیتوریس به طور جزئی یا کلی
برداشته میشود و لبهای کوچک فرج بریده
میشود.
در
نوع سوم که بیشتر در قبایل بدوی آفریقایی
مشاهده میشود، مجرای مهبل با ایجاد یک
مهر و موم تنگ میشود و لبهای کوچک و
گاهی لبهای بزرگ فرج برش داده میشود.
آن
گونه که تحقیقات نشان داده، رایجترین
نوع ناقصسازی جنسی زنان برش کلیتوریس
و لبهای فرج است که بر روی هشتاد درصد
از قربانیان اعمال میشود.
هر
چه عمل ناقصسازی عمیقتر باشد علاوه
بر نقص جسمانی که برای دختر ایجاد میشود،
احتمال بروز عفونت و بیماریهای ثانویه
نیز افزایش پیدا میکند؛ به خصوص این که
عمل ناقصسازی عمدتا توسط قابلههای
قدیمی و زنان پیر در روستاها انجام میشود
که کوچکترین توجهی به مسایل بهداشتی
ندارند.
رایحه
مظفریان در تحقیقاتش در جزیره قشم که در
کتاب تیغ و سنت منتشر شده، دریافته زنانی
که در این منطقه مسئولیت ختنه دختران را
برعهده دارند، علاوه بر این وظیفه شستن
زنان مرده، قرآن درس دادن به کودکان و نیز
زایمان زنان را نیز انجام میدهند.
در
ایران اما یافتن زنانی که عمل ناقص سازی
جنسی بر آنها اعمال شده است، بسیار دشوارتر
از آن است که تصور میرود.
دلیل
آن نیز نه کم بودن زنانی است که ختنه
شدهاند و نه مشکل زبانی و برقراری ارتباط.
انگار
همدلیای برای پنهان کردن آنچه برآنها
رفته است در میانشان وجود دارد.
زنان
ختنه شده در مورد دیگران به راحتی سخن
میگویند اما نوبت به خودشان که میرسد،
سکوت میکنند و برای خاتمه گفتو گو
بهانهای میتراشند.
فعالان
مسایل زنان میگویند که ناقص سازی جنسی
زنان در ایران، اساسا عملی زنانه است که
به وسیله ماماهای مسن و مادربزرگهای
خانواده مدیریت میشود.عمده
زنانی نیز که فرزندانشان را به دست این
ماماها میسپرند معتقدند که ختنه دختران
برای سلامت آنها مفید است و به بهداشت و
پاکی و مسلمان شدن آنها کمک میکند.
فعالان
مسایل زنان میگویند که ناقص سازی جنسی
زنان در ایران، اساسا عملی زنانه است که
به وسیله ماماهای مسن و مادربزرگهای
خانواده مدیریت میشود.
عمده
زنانی نیز که فرزندانشان را به دست این
ماماها میسپرند معتقدند که ختنه دختران
برای سلامت آنها مفید است و به بهداشت و
پاکی و مسلمان شدن آنها کمک میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر